یادمه زمانی که طفل نادانی بیش نبودم سر ظهر که کوچه خلوت بود مامانم ظرف بهم میداد برم از مغازه ماست بگیرم وقتی که برمیگشتم تو راه یه ناخونک میزدم ببینم شیرینه یا نه! اگه شیرین بود دو تا انگشتو تو مرحله بعد میکردم تو ظرف بعد میدیدم نه عجب میچسبه این ماسته ...اخرشم دستمو تا مچ میکردم تو ظرف و آآآآی ماست میخودم ^_^ وقتی هم که میرفتم خونه خیلی مظلوم ظرفو میزاشتم رو اپن(اپل)...
لامصب خیلی میچسبید حیف که امکانات کم بود وگرنه تا گردن میفتم تو ظرف :))
خانواده :|
زن همسایه که از پنجره منو میدید O_O
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آمار سایت
کدهای اختصاصی
آپلود نامحدود عکس و فایل |