loading...
کمی بخندیم؟؟؟

مرتضی سلطانی بازدید : 11 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

 خودكشي جديد
كار از محو شدن توي افق و خوردن اسيد گذشته
بايد بريم روغن پالم بخوريد
.
.
.
.
آقا دربست روغن فروشي

مرتضی سلطانی بازدید : 15 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

شغل داماد چی هست؟
..
.
.
.
.
.
.
پلاک خودرو در منطقه طرح ترافیک با موتور پنهان می‌کنند

مرتضی سلطانی بازدید : 5 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

دیدی یارو مثلا عاشق یه عکاس میشه٬هر روز به هربهانه ای میره پیشش عکس میگیره؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
ما یه رفیق داشتیم عاشق یه دختر آمپول زن شده بود...
بیچاره آبکش شد!!!

مرتضی سلطانی بازدید : 6 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

در تلاطم زمان بر دل سیاه خویش,با مرکب سفید می نویسمت...
السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج

مرتضی سلطانی بازدید : 9 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

الهي
اين كه من تو رادوست دارم جا شگفتي نيست
بنده اي ضعيف و محتاجم
در شگفتم كه تو مرا دوست داري
درحالي كه غني به ذاتي

تذكره الاوليا عطار نبشابوري

مرتضی سلطانی بازدید : 10 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

یادش بخیر یه روز تومسیر دانشگاه مخاطب خاصم بودیم به بابام میگم دانشگاه بووق کجاست؟
یه گاوداری نشون میده میگه اونجاست!
میگم عه اینکه گاوداریه!
میگه مگه دانشجوهاش چی از گاو کم دارن!فرقی نداره!
حالا این قضیه رو واس مخاطب خاصم تعریف کردم خودش هربار ازجلوش رد میشیم میگه گاوداری!
الان انتظار داره وقتی میگه دانشگام تو ذهنم گاوداری نیاد!!
این به کنار مدیونین فکرکنین من با رتبه نجومیم همون گاوداری هم قبول نشدم!

مرتضی سلطانی بازدید : 8 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

تا حالا دقت کرده بودین که پوست پلنگ صورتی رنگ پس میده؟؟میگین چرا؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چون رد پاش هم صورتیه!

...

مرتضی سلطانی بازدید : 8 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

دقت کردین وقتی ازیکی میپرسی (چی شد?)
%99 میگن هیچی!!!!!
اون 1%باقی مونده هم میگن چی چیشد?!!!!
:/:/ :/:

مرتضی سلطانی بازدید : 9 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

دردهای زنانه ام را میان بازوان مردانه ات جا گذاشته ام.......خوب من...بازوانت جایگاه ابدی آرامشم است....

مرتضی سلطانی بازدید : 9 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

کاشکی همه ی قانونا مثل این قانونه که دقیقا وقتی انگشت کوچیکه پات باسرعت 200کیلومتر میخوره به پایه چوبی مبل که دقیقا فرداش باید دو طبقه ی کلاس زبان بری بالا (در صورتی که انگشتت سه برابر باد کرده) و البته که رادیو لوژی اد زمانیه که کلاس شنا داری هست انجام میشد :(

مرتضی سلطانی بازدید : 13 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

به بعضی لنگیا باید گفت
.
.
.
.
.
.
هیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــس!
لنگی در مورد آسیآ حرف نمیزند...

مرتضی سلطانی بازدید : 13 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

دوستان من به امید خرید یه تبلت 3 سال پول پس انداز کردم و و یه تبلت یک میلونی خریدم چند روز بعد بازی racing moto (همون موتوری که باید به ماشینا نخورد) بازی میکردم که موتور خورد به ماشین و سوختم منم که عصبانی بودم گوشی رو زدم زمین و صفحه اش شکست.
بردمش واسه تعمیر گفت قطعاتش سال بعد میاد منم یه سال بدون گوشی منتظر بودم که بعد یه سال بعد دوباره بردم واسه تعمیر و گفت که 700 هزار تومن خرجش هست منم برگشتم خونه یه ماه بعد از اون ماجرا به یه نفر اونو فروختم 100 هزار تومن بعد از چند هفته دیدم گوشی سالم دستشه رفتم پرسیدم چن درستش کردی (در خیال خودم میگم چقدر نفهمه این خخخخخ) گفت بعد از اون که اینو به من فروختی قیمت ها افت داشته منم اینو به 100 تومن درستش کردم.
یعنی 600 هزار تومن افت کرده یعنی اون لحظه من فقط دهنم وا مونده بود
:(((

مرتضی سلطانی بازدید : 10 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

جمله ی «کارنامت و بده ببینم» چیست؟
.
.
.
.
.
..
نوعی جمله ای که پدر به تو میگه و فردا آن روز باید بنده بیام و برات فاتحه بخونم

مرتضی سلطانی بازدید : 9 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

گابریل گارسیا میگه:هرگز لبخند را ترک نکن حتی اگر ناراحتی چون هر لحظه ممکن است کسی عاشق لبخندتو شود...


من الان دارم میخندمااااا

مرتضی سلطانی بازدید : 8 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

من عاشق اون دسته ازآدمام که صورتشون کوچیکه عینک دودی بزرگ میزنن...
آخه شبیه اون سوسماره توکارتون برنارد(اون خرس سفیده)میشن
خیلی ناززززززززززه

مرتضی سلطانی بازدید : 8 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

دیروز تو خیابون یه پسر دیدم جیگر
لباس صورتی ابرو شمشیری برداشته بود مو تا کمر تازه ناز عشوه هم میومد
ولی اوج فاجعه میدونید کجا بود
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پارک دوبل هم بلد نبود
ینی از دیروز یه کامیون اجاره کردم فقط بره خاک بیاره من بریزم تو سرم اخه به اینم میگن پسر

مرتضی سلطانی بازدید : 8 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

هععععی یادش بخیر یه زمان صدای هواپیما میشنیدیم فوری با خوشحالی می رفتیم تو حیاط واسش دست تکون میدادیم الان تن و بدنمون می لرزه نکنه یه وقت بیفته رومون!والا با این نوناشون…

مرتضی سلطانی بازدید : 12 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

چند وقت پیش رفته بودیم ویلای یکی از اقوام اونجا تابستونا منبع ماره.یک ساعت از رسیدن ما نگذشته بود که یه مار خوش خط و خال به ما خوش آمد گفت(همین جا اعتراف میکنم که دختر ترسوووو تر از من پیدا نمیشه)منم خیلی ترسیده بودم هی به بابام با اشاره که میزبان نفهمه میگفتم زود بریم (نیم ساعت بعد) یه دفعه احساس کردم یه چیزی توی گردنم داره اذیتم میکنه منم با خودم گفتم حتما ماره از سر جام خیلی سریع بلند شدم شروع کردم به جیغ زدن و درآوردن شالم (همه به من نگاه میکردن)شال رو که انداختم زمین انتظار داشتم حالا یه مار ازش بیاد بیرون هر چی منتظر موندم خبری نشد تکونش دادم دیدم اصلا هیچ ماری نیست مامانم اومد شال رو برداشت (انتظار دارین که چی دیده باشیم؟)شونه ای که میزدم به موهام داخل شال بود یعنیا نابود شدم آبرو دیگه نمونده بود.
الانم چند وقته که میگم یه سوسک داخل اتاقمه هیشکی باورش نمیشه خدایا این چه رفتاریه که با من دارن واقعا که یعنی فکر میکنن دیوونه شدم ؟
شمام همین فکر رو میکنید عایا؟؟؟؟

مرتضی سلطانی بازدید : 12 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

هر مرضی با یکم خوابیدن خوب میشه بجز این سرما خوردگی کثافط!
اصن خوابو زهرمار ادم میکنه!!! والاااااااا

مرتضی سلطانی بازدید : 10 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

اقا چن ماه پیش با دوستان رفته بودیم سواحل جنوب
کنار ساحل خرچنگ داشت در حد کروکودیل!
دوستم یه دونه از خرچنگارو گرفته بود باهاش ور میرفت که یهو فکر بکری بسرش زد و خواست قدرت انبرای خرچنگو تست کنه اما نابغه با گوشی اپل گرون قیمتش اینکارو کرد....
گذاشتن گوشی وسط انبر همانا و ترکیدن یه عده از خنده همانا!گوشی رو نابود کرد جناب گاو چنگ!
هیچی هنوز دوستم داره تو ساحل خرچنگ میکشه 0_o

مرتضی سلطانی بازدید : 9 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

این دختر عمه بیچاره ما یه گودزیلا داره وحشتناک همش 4 سالشه. خونشون نزدیک مسجده بعد شب قدر سروصدا میرفته خونشون. گودزیلای ما هم از مامانش می پرسه چی شده؟ کسی مرده؟ اونم می گه آره حضرت علی .. یه خورده هم ازش براش تعریف می کنه که چقدر خوب بوده و بچه های یتیم رو دوست داشته. یهو میبینه گودزیلاش خیلی ناراحت میشه. می پرسه چرا اینقدر ناراحت شدی؟ گودزیلاشونم میگه: آخه چرا این مرد من می خواستم وقتی ننه بابام مردن برم پیش این...
یعنی قیافه دخترعمه ما اون لحظه دیدنی بود....
اینا دقیقا قراره چی بشن؟؟؟؟؟؟؟

مرتضی سلطانی بازدید : 6 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

از همینجا تشکر میکنم از کسی که به این مارمولکا لقب گودزیلا رو عطا کرد.
گودزیلای دختر خالم 4 سالشه باباش بهش گفت اگه بخوای شیطونی کنی شوهرت میدم!
این گودزیلام نه برداشت نه گذاشت،گفت :حالا کو شوهر!!!
اینم چشمای من تو اون لحظه،که با چشم خوشتن دیدم که جانم میرود.⊙⊙

مرتضی سلطانی بازدید : 8 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

من سامی بیگی نیستم که بگم:
هیچی نمیفههمم فقط میخوام باشی
طوری میزنمت که از وسط تاشی
بععععله .............اینجوریاس

مرتضی سلطانی بازدید : 17 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

اینکه میگن هیچ جا مثه خونه آدم نمیشه ، همش دوروغه محضه !
مردونه یه هفته تو هتل ۵ ستاره بودیم
به این برکت قسم راضی نمیشدم بیایم خونه

مرتضی سلطانی بازدید : 9 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

دیشب گوشیمو روی حالت پرواز تنظیم کردم بیچاره تاصبح گریه کرد گفت منو از این حالت در بیار من می ترسم

مرتضی سلطانی بازدید : 12 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

خدا بعد از این که آدم رو خلق کرد، دستشو زد به کمرش و یه نگاه حسابی به آدم کرد، بعد گفت: حتماً بهتر از اینم می‌تونم خلق کنم... بعدش حوا رو خلق کرد!!

مرتضی سلطانی بازدید : 11 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

یک بار دور هم نشسته بودیم همه سرا تو تبلت بود ( البته این یک چیز عادی این روز ها همه سرشون تو تبلت) همین طور که نشسته بودیم من بوی بدی احساس کردم وفریاد زدم کی بود؟؟؟؟؟!!! دختر خالم خیلی جدی گفت :من باز میکنم !!!!!!!!B)

وبا بوزنگی تمام رفت و دکمه ی ایفون را فشار داد!!!!+!!!!+؟؟؟؟؟+ و با کمال رضایت امد و نشست !)))
.
.
.

من همچنان داشتم بع اسکلی این بنده خدا فکر می کردم که پسر خالم گفت : نخبه در ورودی را باز نکردی!!! دختر خاله ی من هم با اعتماد به نفس رفت و در را باز کرد :(((((

مرتضی سلطانی بازدید : 19 جمعه 31 مرداد 1393 نظرات (0)

ابومعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر...
اگه الان زنده بود ایمیلش این شکلی بود:
abohmaal ikeykavoose bne eskaandar ebne ghaboos ebn evoshmgir@ yahoo. com
پشت تلفن اسپل کردنش خیلی سخت میشد خوب شد که مرد!

تعداد صفحات : 12

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 461
  • کل نظرات : 41
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 37
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 39
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 42
  • بازدید ماه : 744
  • بازدید سال : 1,984
  • بازدید کلی : 17,171